21.....................


حرفهای یه دختر تک دونه

- ای زهر بگیری خوب؟

- دیوووونه!!!

- همینجوری اوردمت اینجا پیش هم باشیم تو که بری سنندج دیگه رفتی تا اوووووووووووه صد سال دیگه.....رشتم که هستی تا ازت نپرسم نمیگی زنده ای یا مرده....کلا بی معرفتی تو وجودته به دوستای سنندجیتم سال به سال نمیزنگی نه؟

- اااااااااااا؟چرا به عاطفه و زینب که اس میدم.....

- عاطفه کی بود؟اون کرمانشاهیه که باباش نظامیه؟

- خوب شاسکول جون زینبم کرمانشاهیه باباش نظامیه!!!

-اوا واقعا؟

-اوهوم!!!

-خوب چرا فیلم بازی میکنی عکسشونو بده ببینم دیگه حالا این کیه و اون کیه!

عکسشونو که تو گوشیم بود نشونش دادم و ادامه دادم:

- تو چه خبر؟

- چه میکنی با برادر پدرام؟

- تو هنوز این برادر گفتنتو ترک نکردی الهه ی زنده بودن یه نفر؟

-چرا با کنایه حرف میزنی؟

- اخه پسر مردمو اسکول کردی انداختی به جون من

-ها؟

- ارغوان به خدا من دیگه خسته شدم یه هفته بهت چیزی نگفتم ولی دیگه نمیتونم این پسره حامد روانیم کرده....فقط دوسه روز باهاش باش بعد یه بهونه بیار بی خیالش شو

- من نمیتونم ادما رو بازی بدم!

بلند شدم و عزم رفتن کردم

ادامه داد:

- به مرگ مادرم بری دیگه اسمتو نمیارم

صدامو بردم بالا و گفتم:

- خسته شدم گلدونه از وقتی اومدم رشت هر وقت دیدمت گفتی حامد اه من از این پسره خوشم نمیاد کی رو باید ببینم؟دوستی ما خراب بشه؟ارزش داره به خاطر یه پسر......اه حرص ادمو در نیار دیگه ای بابا

- خوب حالا چته؟چرا ناز میکنی؟

- خفه شو بابا!

-پسره ی اسکل خودش روانی شده داره منو روانی میکنه....هرچیم فکر میکنم نمیتونم یه ایراد روش بذارم بگم خوشگل نیستی دروغه خود من با وجود پویان میبینمش وسوسه میشم خوش تیپ و خوش هیکلم که هست......بگم خونواده نداری که دروغ گفتم مادرش وکیله تو خیلی بهتر از من میشناسیش پدرشم پزشکه کمتر کسی تو رشت نمیشناستش......تو یه عیب بگو من روش بذارم از سر تو نه از سر خودم رفعش کنم

- شمارشو بده

- میخوای چیکار کنی؟

- به جهنم دنیا شمارمو دارن حامدم روش راضی نیستم به خاطر من اینجوری شی

- میخوای چیکار کنی؟

- شمارشو میدی یا بزنگم از پویان بگیرم؟

-0911

بلافاصله شمارشو گرفتم توپم حسابی پر بود چشامو بستم دهنمو باز کردم

- تو چرا حرف ادم ایزاد حالیت نیست ها؟یک بار بهت گفتم دست از سرم بردار خری؟یا خودتو زدی به اون راه؟ولم کن دیگه من از تو خوشم نمیاد اه به چه زبونی بگم ولم کن فهمیدی؟

-سلام الهه جون خوبی؟

- نه تو مشکل روحی روانی داری

- بذار یه بار ببینمت میخوام باهات صحبت کنم

لحنش اینقدر اروم و احساسی بود که نمیشد ازش گذشت اما چشامو بستم و گفتم

- دست از سرم بردار نذار کاری و کنم که دلم نمیخواد

- باشه دست از سرت بر میدارم فقط به یه شرط

- میشنوم

- بگو عیبم کجاست؟

چی باید میگفتم عیبی نداشت که بگم

-ببینید اقا حامد.....شما عیبی ندارید من دلم پیش یه نفر دیگس.....

- یه سوال دیگه هم داشتم

-بفرمایید

- بیشتر از من دوست داره؟....الهه به خدا من هیچ دختری رو تا حالا برای زندگی نخواستم اما تو با بقیه برام فرق داری اره تو درست میگی من از همه دخترا فقط یه چیز میخوام اما تو

- لطف کنید دیگه تو زندگی من پیدا نشید.....

گلدونه هاج و واج مونده بود نگام میکرد

- چته؟چرا مثل بز زل زدی به من؟

-خاک تو سرت

-..................

- خدا شانس بده به تو.....

-ها؟

- اون از حسین که اون روز داشتم پیاماشو میخوندم استغفرالله فکر کردم پیامبره اون از این حامد که روانی شده....به خدا این خیلی سالم بود من قبلا دیده بودمش خیلی سالم بود.....

- گلدونه اعصابم خورده.....از اول نباید با هیچ پسری دوست میشدم....

- حتی....

- بسه دیگه اه.....اصلا حالیته خودت داری چیکار میکنی؟

- الان تو چرا گیر میدی به من؟

گوشیم زنگ خورد....اعصابم از اینکه نکنه باز حامد باشه حسابی به هم ریخت اما با نگاه کردن به گوشیم اروم شدم رشید بود:

-بله؟

-سلام کجایی؟

- سلام!پیش گلدونه چطور؟

- داشتیم میرفتیم جگرکی گفتیم بدون تو حال نمیده

- من نمیام برید خوش باشید....

- یعنی چی؟5دقیقه دیگه پایینی بای

گوشی رو قطع کردم پرت کردم رو مبل

گلدونه گفت الان میدونی چی میچسبه؟

- چی؟

- یه کشیده محکم بزنم تو گوشت.....

-چرا؟

- واسه لوس بودنت....

-لوس بودن که خوبه

- این همه داییت صبح تا شب نازتو میکشه باز میگی منو فراموش کرده اگه فراموشت نمیکرد دقیقا چیکار میکرد ها؟

- اعصاب ندارم بیخی

- باورم نمیشه

- چی باورت نمیشه؟

- این که فقط حامد تونسته باشه تورو اینقدر بریزه بهم

- نه بابا مسئله اصلا اون نیست

- چی شده؟باز به حسین بدبخت گیر دادی؟

- وای دست از سرم بردار بذار تو حال خودم باشم اه

- میگی چت شده یا بخوابونم اینقد بزنمت که به حرف بیای؟

- چی؟

-بگو دیگه

-نسترن!

-نسترن؟....نسترن کیه دیگه؟....اها اون دختره فامیل مامی

- اره!

- خوب چی شده؟....مرده؟

- نه دیشب بهم پیام داد

- خوب؟

- گفت فکر اینو از سرت بیرون کنم بذارم عروس عمه مریم تو بشی......

- ها؟خوب این یعنی چی؟

-خودمم اینو نمیدونم!

- عروس؟....کلک قراره عروسی کنی؟

-زر نزن بابا....

- حالا عمه مریم کیه؟اسم هیچ کدوم از عمه های تو که مریم نبود

- وای تو چه قد خنگی گلدونه مامان رضا و حسین

-اها باز اون قصه قدیمی؟حقا که دیوونه ای ارغوان

- من اصلا حال بیرون رفتم با خونواده رو ندارم مخصوصا با اون زن داییم اه....

- الان خیلی قشنگ موضوعو عوض کردی.....

- فردا بریم سینما.....حالم خوش نیست

- بله ولگردم شدیم ولی باشه!!!ساعت 4 بریم

- ممنون!گلدونه؟

- ها؟

- تو خیلی ماهی.....خیلی خوبی....همیشه تو همه مشکلات کنارم بودی.....هیچ وقت ولم نکردی.....حتی وقتی به قول خودت اخلاقم شد هیتلری

- نه اشتباه نکن این تویی که همیشه به من بدو خوب رو نشون میدی

- جدی که نگفتی؟

- مگه من باهات شوخی دارم؟

-اوااااااااااا؟نداری؟

- نه دور از شوخی تو همیشه الگوی من بودی

- ازم تعریف نکن فکر اینکه هندونه هارو چجوری ببرم تا خونه هم بکن

-روانی!

-مرسی


نظرات شما عزیزان:

LOGAFT
ساعت17:48---24 فروردين 1392
سلام عزیزم!!! وب آپه!!!
دوتا ترانه تسلیت برا عسل بدیعی و مردم بوشهرم گذاشتم!!!
منتظرما!!!
نظر یادت نره!


مدرسه انقلاب
ساعت19:54---29 بهمن 1391
سلام
یه موضوعی راه انداختیم خوشحال میشم تو هم بیای
فقط یه جمله در رابطه با آمریکا بگو
منتظرما


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:43 توسط دختر لوس بابا| |


Power By: LoxBlog.Com